به نام خدا
اولین پست این وبلاگ
عزیزم تو در تاریخ بیست و هفتم مرداد ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و نه ساعت شانزده و چهل و پنج دقیقه به دنیا اومدی و دنیا رو برای ما قشنگ تر کردی
روزی که قرار بود تو به دنیا بیای من خونه ی مادربزرگم تو اردبیل بودم وقتی به دنیا اومدی باباییت با ذوق بهم اس داد که :سپیده کپی سمیه هس!
سمیه مامانی تو هستش که میشه زن عموی عزیز ِمن.که جلوتر از زن عمو برای من خواهر و دوست هست.
خیلی خوشحالم که دوتاییتون اومدین تو زندگی ِ ما.
تو یه دختر تپلی هستی که مشهوری به پرخوری
نمیذاری یه چیزی از گلوی من پایین بره و مادربزرگمون عصبانی میشه بهت و میگه بذار آبجیت غذاشو بخوره
یه مادربزرگ خیلی مهربون داریم عمه های خیلی مهربون وخداروشکر به خاطرشون
چهرت هم خیلی شبیه مامانته هم بابات.
من و باباییت خیلی دعوا میکنیم چون خیلی سر به سر من میذاره اما 5 دقیقه طول نمیکشه میاد منت میکشه آشتی میکنیم
دوسِت دارم فرشته ی من